محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ اگر بنا باشد ۱۰ مورد از عناوین موفق تاریخ شبکه نمایش خانگی را انتخاب کنیم، بی تردید سریال «هم گناه» به کارگردانی مصطفی کیایی و نویسندگی محسن کیایی یکی از موارد حذف نشدنی این فهرست خواهد بود. از مجموعه پرستاره و خوش ساختی حرف میزنیم که توانست با تسلطی شایان توجه بر فرمولهای جذب مخاطب و ریتم تند داستانهای در هم تنیده اش، نظر مثبت عموم مخاطبان را جلب کند. حالا بیش از ۱۰ قسمت از سریالی با عنوان «بی گناه» در شبکه نمایش خانگی منتشر شده که کارگردانی آن بر عهده مهران احمدی است و مصطفی کیایی این بار در نقش تهیه کننده ظاهر شده است.
برخی از عوامل سریال «بی گناه» تأکید دارند که این مجموعه هیچ ارتباطی با «هم گناه» ندارد، درحالی که نمیتوانیم منکر ارتباط این دو مجموعه شویم و با نگاهی منصفانه باید قبول کرد که سریال مهران احمدی اصطلاحا یک «اسپین آف» (ساخت ادامه سریال قبلی با نام دیگری) از ساخته مصطفی کیایی است. جدا از نحوه نام گذاری و حتی طراحی لوگو، از لحاظ مضمونی هم این دو مجموعه محتوایی عاشقانه و خانوادگی دارند، همراه با مایههای پررنگ تقابل بین نسلها و البته سر باز کردن یک پیوند قدیمی که پس از مدتها دوباره از چشم نسل جدید روایت میشود.
مشترک بودن عوامل جلوی دوربین و پشت صحنه نیز باعث شده است مخاطب ناخودآگاه دو مجموعه را با یکدیگر مقایسه کند. محسن کیایی نویسنده هر دو سریال و بازیگر یکی از نقشهای اصلی «هم گناه» و «بی گناه» است. در کنار او، چهرههایی همچون رؤیا تیموریان و مسعود رایگان نیز به ایفای نقش در ساخته مهران احمدی پرداخته اند و سابقه حضور در سریال محبوب مصطفی کیایی را هم داشته اند.
«بی گناه» از لحاظ کیفیت ساخت با «هم گناه» قابل مقایسه نیست. سریال کیایی از حضور مقتدرانه و چشمگیر ستارههایی همچون هدیه تهرانی، پرویز پرستویی، مهدی پاکدل و حبیب رضایی بهره میگرفت، درحالی که مهران احمدی بیشتر اثر خود را با محوریت محسن کیایی، شبنم مقدمی.
مسعود رایگان و چند بازیگر جوان جلوی دوربین برده است. کم ستاره بودن، اما تنها دلیل متوسط باقی ماندن «بی گناه» نیست. این سریال از لحاظ ساختار قصه هم جسارت کافی را ندارد و موضوعات خود را محدود به الگوهای تکراری، از جمله ارتباط نوجوانان با یکدیگر و با خانواده هایشان کرده است. جای خالی یک ارتباط عاطفی پیچیده در زندگی شخصیتهایی که بیننده هر لحظه تقلا میکند از گذشته مبهمشان سر دربیاورد، مهمترین نقطه ضعف فیلم نامه تازهای است که محسن کیایی آن را به نگارش درآورده است. در «بی گناه» تقریبا پس از هشت قسمت، کار به جایی رسید که مخاطب میتوانست همه چیز را حدس بزند، درحالی که «هم گناه» تا آخرین قسمتها بیننده را به پیگیری سرانجام شخصیت زیبا ترغیب میکرد.
جای خالی مصطفی کیایی روی صندلی کارگردانی، یکی از مهمترین علتهای افت «بی گناه» نسبت به «هم گناه» است. کیایی در مقام کارگردان، علاوه بر اینکه به خوبی قاب دوربین را میشناسد و اغلب اصول فنی را با زیبایی رعایت میکند، در توجه به ظرافتهای اجرایی هم بسیار باهوش است. به عبارت دیگر، مصطفی کیایی در «هم گناه» به خوبی ذائقه مخاطبش را میشناخت و میدانست با کدام نقاط عطف میتواند بیننده را به پیگیری ادامه کار ترغیب کند.
مهران احمدی، اما کارگردانی «بی گناه» را با سبک و سیاق سریالهای تلویزیونی پیش برده است و کمتر موفق میشود از آن لحظات هیجان انگیز و ماندگار در اثرش خلق کند. شاید بیراه نباشد اگر مهمترین تفاوت این دو مجموعه را جای خالی اثر انگشت مصطفی کیایی یا فوت کوزه گری این کارگردان مخاطب شناس بدانیم.
با وجود همه نقاط تاریکی که در «بی گناه» به چشم میخورد، این سریال از نقاط روشن و احترام برانگیز نیز خالی نیست. توجه نویسندگان به مقولات تربیتی و پرداختن جسورانه به برخی آسیبهای اجتماعی نوجوانان و جوانان از جمله قوتهای این سریال است، هرچند که این پرداخت در مواردی تکراری و شعاری از آب درآمده باشد. میدان دادن به بازیگران جوان و نوجوان هم تصمیم خوش یمن و امیدوارکننده سازندگان «بی گناه» است که میتواند به ظهور استعدادهای تازه در عرصه نمایش کمک کند. علاوه بر این موارد، ترانه دل نشین تیتراژ این سریال نیز، همان طور که از علیرضا قربانی انتظار میرود، قطعهای مسحورکننده و شاید مهمترین نقطه قوت آن باشد.